دوست داشتن کسی که هیچ علاقهای نسبت به ما ندارد و هیچ میل و رغبتی برای برقراری ارتباط به ما نشان نمیدهد با نومیدی و درد و رنج عاطفی زیادی همراه است.
افرادی هستند که عاشق و دلباخته کسی میشوند که هیچ علاقهای به آنها ندارد و به امید اینکه روزی بتوانند دل او را به دست بیاورند روزگار میگذرانند اما در بیشتر موارد نهتنها این امیدها به واقعیت تبدیل نمیشود بلکه غم، غصه، شکست، یأس، نومیدی، سرخوردگی را برای عاشق به همراه دارد.
عشق یکطرفه تنها یک عطش عاطفی است
عشق یک طرفه عشقی است که یک فرد فارغ از تمایلات، احساسات
و عواطف طرف مقابل، خودبهخود نسبت به او احساس علاقه پیدا میکند. در این نوع عشق
میل به معشوق امری ذهنی است؛ یعنی عاشق در افکار و پیشفرضهایش باور دارد که معشوقش
به او علاقهمند است و او از احساسات معشوقش بیاطلاع است. این نوع عشق بیشتر اوقات
نوعی عطش عاطفی محسوب میشود.
در یک رابطه عشقی متعارف دو نفر انسان نیازهای همدیگر را به لحاظ منطقی، عاطفی و جسمانی تامین میکنند ولی در عشق یکطرفه صرفا خصوصیات عاطفی عطش وارانه یک نفر دخیل است و توسط طرف مقابل هم تامین نمیشود.
افرادی که دچار عشقهای یکطرفه میشوند مانند افرادی هستند که تشنه و گرسنه در یک صحرا سرگردان هستند و هنگامی که به برکهای میرسند فارغ از کیفیت و سلامت آبی که در آن برکه وجود دارد شروع به نوشیدن آب میکنند. طبیعی است که این افراد تا زمانی که عطش دارند از این آب مینوشند اما بعد از اینکه عطششان برطرف شد به این فکر فرو میروند که این آبی که من مینوشم آیا کیفیت مطلوبی دارد یا خیر؟
غالبا این افراد تا زمانی که به تنهایی این عشق یکطرفه را تجربه میکنند و پیش میروند خود را عاشقترین فرد دنیا میپندارند که جفایی در حقشان شده است اما بعد از اینکه با این عشق مواجه میشوند یعنی عطش عاطفی آنها پاسخی از طرف مقابل دریافت میکند آن عشق فروکش میکند.
عشق یکطرفه، زمینه ساز بروز اختلال
عشق یکطرفه شرط لازم برای یک اختلال است اما شرط کافی نیست. افرادی که دچار عشق یکطرفه
هستند، بیشتر اوقات در یک حالت خمودگی قرار دارند و بیشتر با فانتزیهایشان زندگی میکنند؛
یعنی عشق یک نفر را در دل نگه میدارند و بدون اینکه او از عشق آنها اطلاع داشته باشد
با افکار خیالپردازانه خود با او ارتباط میگیرند. اگر این مساله در طولانیمدت ادامه
داشته باشد میتواند اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، وسواس فکری و. . . را در فرد
ایجاد کند.
دو عامل مهم که سبب میشود فرد درگیر عشق یکطرفه شود
افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و روش تربیتی خانوادهای
که در محیط آن رشد و پرورش یافتهاند میتوانند مستعد تجربه عشقهای یکطرفه باشند.
دو عامل مهم سبب میشود که فردی وارد این نوع عشق شود.
داشتن شخصیت ((وابسته)) یا شخصیت ((مرزی))
بروز عشقهای یکطرفه در افرادی که ویژگی شخصیتی وابسته
در آنها غالب است و همچنین افرادی که به اختلال شخصیت مرزی دچار هستند بیشتر دیده میشود.
شخصیتهای مرزی آن دسته افرادی هستند که در بیشتر حوزههای زندگیشان بیثبات و ناپایدارند،
معمولا دچار نوعی احساس مزمن کسالت و بیحوصلگی هستند و نگاه همه یا هیچ یا سیاه و
سفید نسبت به همه چیز دارند؛ یعنی همه چیز را یا خوب خوب میدانند یا بد بد. در واقع
این افراد نمیتوانند هیچ چیز را خاکستری ببیند.
شخصیتهای وابسته هم شخصیتهایی هستند که در حد افراطی به دیگران تعلق خاطر دارند. این افراد نسبت به تواناییهای خود مطمئن نیستند؛ از این رو مسوولیتهای مهم زندگیشان را به گردن دیگران میاندازند. توانایی تحمل تنهایی را ندارند. مدام به تایید دیگران نیاز دارند و معمولا به علت وابستگی زیاد به دیگران و ترس از طرد شدن توسط آنها، بههیچوجه توانایی مخالفت با اطرافیانشان را ندارند و بهراحتی به دیگران اجازه میدهند که حقوقشان را پایمال کنند.
کمبودهای عاطفی در محیط خانواده
افرادی که در خانوادههایی رشد پیدا کردهاند که والدین نسبت
به فرزندان عشق و علاقه و عاطفه اصیل را اعطا نکردهاند گاهی کمبودهای عاطفیشان را
با درگیر شدن در یک عشق یکطرفه جبران میکنند. در واقع فرزندان خانوادههایی با چنین
سبک تربیتی بعد از اینکه به جامعه بزرگتر مثل مدرسه و گروه همسالان وارد میشوند با
نیازهای عاطفیای که بین دیگران رد و بدل میشود مواجه میشوند و کمبودهای عاطفیای
که در دوران کودکی با آنها مواجه بوده در او به شکل یک نیاز عاطفی بروز پیدا میکند.
در واقع این افراد هنگامی که وارد جامعه میشوند به این دلیل که از نظر عاطفی رشد کافی پیدا نکردهاند و در این زمینه در محیط خانواده اغنا نشدهاند نیازی را که باید با عشقی پایاپای و دو طرفه پاسخ داده و تجربه بشود، به شکل یک نیاز بیش بها داده شده تامین میکنند و با ولعی خاص وارد یک رابطه احساسی و عاطفی میشوند.
دستهای از افراد هم در خانوادههایی رشد پیدا کردهاند که بدون چون و چرا به تمام خواستهها و نیازهای آنها پاسخ داده میشده و هر آنچه طلب کردهاند بلافاصله برای آنها مهیا و فراهم بوده اما مستعد افتادن در دام عشقهای یکطرفه هستند. در واقع در دوران کودکی این طرحواره در ذهن آنها شکل گرفته که هر آنچه میخواهند بدون هیچ پیششرطی عنوان کنند و انتظار دریافت پاسخ را داشته باشند. در بزرگسالی هم که نیاز عاطفی در آنها بارز میشود این طرحواره در ذهن آنها فعال میشود و انتظار دارند که شخصی که مورد عشق و علاقه آنها قرار گرفته بدون هیچ چون و چرایی به ابراز علاقه و عشق آنها پاسخ مثبت بدهد.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده است.