مشکلات ممکن است برای هر زوجی پیش بیاید. مشکلاتی که قبلا و در دوران آشنایی و عقد وجود نداشته ناگهان سر باز میکنند و اگر به موقع حل نشوند، میتوانند روزهای ابتدایی یا حتی چند سال بعد از ازدواج را با چالشی تازه روبهرو سازند و همین مسائل به ظاهر ساده گاهی باعث اختلافهایی بزرگ در زندگی میشود. تحقیقات نشان میدهد که سال اول، دوم و پنجم زندگی مهمترین سالهای زندگی همه زوجهاست.
سال اول، دوم و پنجم حیاتی ترین سال های زندگی زناشویی
در دوران بعد از ازدواج سه خط قرمز کلی داریم: سال اول، دوم و پنجم که حیاتیترین
سالهای زندگی یک زن و شوهر به لحاظ ایجاد تعارض یا حل نشدن آنهاست که متاسفانه
منجر به جدایی میشود. گاهی زوجها در 5 سال اولیه زندگی مشکلاتشان به حدی جدی است
که از هم جدا میشوندِ؛ بنابراین در عین اینکه این سالها میتواند بهترین دوره
برای زوجها باشد (چون شالوده زندگیشان را میسازند) از جنبه دیگر بدترین دوره هم
است چون اگر تعارضهای ایجاد شده در این دوران حل نشود منجر به مشکلات بزرگی در
آینده میشود.
بر اساس آمار بعد از سال پنجم درصد جداییها نسبت به سالهای اول بسیار کاهش پیدا میکند چون ارزشهای یکسانی که بین زوجها شکل گرفته و تناسبها و تفاهمهایی که وجود داشته بیشتر میشود. مهمترین مساله در روابط زن و شوهر که بعد از ازدواج ایجاد مشکل میکند، مفهوم تعارض است. تعارض از چه چیزی به وجود میآید؟ از نیازهای حل نشده در روابط.
جنگ و صلح در زندگی زناشویی
زوجها در طول زندگی رفتارهای متفاوتی در پیش میگیرند.
یک گروه زوجهایی هستند که هم میتوانند کنار هم زندگی کنند هم میتوانند بجنگند.
این زوجها میدانند که چطور معقولانه در
کنار جنگیدن، مشکلاتشان را حل کنند. دسته دیگر زوجهایی هستند که نمیتوانند برای
حل مشکلاتشان بجنگند. زوجهایی با این رفتار، به لحاظ هیجانی و عاطفی کمکم از هم
فاصله میگیرند. پس زوجهایی موفق هستند که در کنار جنگیدن به تناسب و تعادل هم
برسند.
زوج ها به دو دسته خرسند و ناخرسند تقسیم می شوند
دو دسته زوج داریم: زوجهای خرسند و زوجهای ناخرسند.
زوجهای خرسند هم مسلما با هم مشکلاتی دارند اما نحوه این را که چطور معقولانه
کنار هم بجنگند، زندگی کنند و مسائل شان را صریح مطرح کنند بلدند. پس مشکلاتشان را
به زمان بعد موکول نمیکنند. متاسفانه تفکرات عموم مردم این است که این زوجها با
هم مشکلی ندارند.
عوامل ایجاد تعارض و اختلاف در زندگی زناشویی
مبادله وقایع روزمره
اولین عامل به وجود آورنده تعارض، مبادله وقایع روزمره و اخبار و مسائلی است که در
طول روز برای هر زن و شوهری اتفاق میافتد. این مساله شاید از نظر خیلی افراد به
عنوان یک عامل کنترل کننده و منفی به نظر برسد اما اهمیت گفتوگوی روزمره زمانی
مشخص میشود که بعضی از اطلاعات بسیار مهم را در طول روز به همسرمان ندادهایم و
او بعد از مدت زمانی که متوجه مسالهای میشود احساس عدم ارزشمندی میکند چون در
جریان برخی مسائل روزمره قرار نگرفته و مدام ذهناش را تحلیل میکند. زمانی این
گفتوگو اهمیت پیدا میکند که رابطه رو به سردی میرود یا زمانی که به دلیل مشغله
زیاد یا ناراحتی که به وجود آمده نتوانند مسائلشان را بیان کنند.
بیان احساسات
دومین عاملی که ایجاد تعارض میکند بیان احساسات است. عموما حتی در شرایط مختلف
زندگی ما یاد نگرفتهایم احساسات بد و احساسات خوبمان را در موقعیتهای تنشآور و
مثبت به طرف مقابل بیان کنیم.
بیان عقاید و نظرات
سومین عامل مهم در هرم تعارضها این است که نمیتوانیم در مورد عقایدی که داریم
نظراتمان را به طرف مقابل بگوییم.
مهم ترین مشکلات زوجین در سال های اول زندگی
اهمیت دادن به طرف مقابل
اولین مشکلی که بعد از دوره عقد ممکن است به رابطه آسیب
بزند نیاز به مراقبت و اهمیت دادن به طرف مقابل است؛ یعنی چگونگی احساس شما از
میزان دوست داشته شدن و مهم پنداشته شدن از جانب همسر. افرادی که این احساس را از
طرف مقابل نمیگیرند مطمئنا با مشکلاتی درگیر میشوند. پس این عامل باعث میشود
یکی از طرفین نیازهای مهم هیجانی و عاطفیاش از جانب طرف مقابل برآورده نشود.
نیاز به احساس قدرت و کنترل
دومین مشکل بزرگ که جزو تعارضهای پنهان است نیاز به احساس قدرت و کنترل است.
اینکه نیازهای من در خانه به اندازه کافی برآورده میشود یا فقط برای همسرم؟ آیا
مشارکت من مهم است و تصمیمات من در خانه مهم است یا تصمیمات طرف مقابلم؟ زمانی زن
یا شوهر به احساس کنترل شدن در زندگی میرسند که بعد از ازدواج میخواهند بر سر
قدرت در مورد کوچکترین موضوعات زندگی کشمکش کنند؛ این مسائل از خریدن یک لباس
گرفته تا رفتن به مهمانی خودش را نشان دهد.
نیاز به قدرشناسی و تایید شدن
مورد بعد نیاز به قدرشناسی و تایید شدن است. اکثر زن و
شوهرها بعد از ازدواج نگران این هستند که آیا مثل روز اول برای طرف مقابل مهم و
دوست داشتنی هستند یا خیر. قدرشناسی و تایید شدن بهشدت بستگی به احساس ارزشمند
بودن از جانب همسر دارد. اینکه آیا طرف مقابل برای فعالیتهای شما ارزش قائل است؟
آیا احساس میکنید که تلاشتان نادیده گرفته شده؟ پس سومین مشکل بزرگ این است که
یکی از طرفین احساس قدرشناسی را که شامل مهم و دوست داشتنی بودن هست در زندگی
نداشته باشد. عموما این نیاز پاسخ داده نمیشود؛ گرچه بسیار هم ساده است.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده می باشد.