یک روز صبح با دردی بسیار از خواب برمیخیزید و در ناحیهای میان مفاصل دست یا پایتان تورمی میبینید که با درد همراه شده و امانتان را بریده است. با چشمانی باز و گرد به التهاب آن مینگرید و وقتی پس از چند آزمایش و معاینه، پزشک میگوید نقرس گرفتهاید با خودتان میگویید گوشت به این گرانی؛ سال به ماه هم نمیخوریم؛ پس چطور به نقرسی مبتلا شدهایم که معروف شده بیماری پادشاهان است و به واسطه زیادهروی در خوردن گوشت، آدمهای ثروتمند را گرفتار میکند؟! اما حقیقت این است که نقرس شاه و گدا یا پولدار و فقیر نمیشناسد و ربط چندانی هم به فقط مصرف زیاد گوشت ندارد.
آشنایی با بیماری نقرس
هنگامی که میزان اسید اوریک در خون افزایش پیدا میکند، باعث شکل گرفتن و سپس
رسوب کریستالهایی در قسمتهای مفصلی اندام یا بافتهای همبند میشود که درد،
التهاب، تورم، و حتی قرمزی را در یک یا چند مفصل در پی میآورد. این مفاصل معمولا
ناحیه پاشنه، قوزک و زانوی پا یا آرنج، مچ و انگشتان دست را شامل میشود هر چند که
در طول مدت ابتلا، تقریبا تمام نواحی مفصلی، استخوانی و ماهیچهای علائم بیماری را
نشان میدهند و در نتیجه، درد و التهاب مفصلی ایجاد شده نوعی آرتریت را در فرد به
وجود میآورد که در واقع خودش نیز یکی از انواع رماتیسم به حساب میآید اما این
بیماری رماتیسمی در میان مردم بیشتر با عنوان نقرس شناخته میشود.
گفته میشود مردان حدود 9 برابر زنان در دورهای از عمر خود گرفتار نقرس خواهند شد و تعداد کمی از زنان که به این بیماری مبتلا میشوند درد و التهاب آن را پیش از یائسگی تجربه خواهند کرد.
مصرف مواد پروتئینی، زمینه ساز بروز نقرس
تجزیه خوراکیهای دارای پروتئین در بدن باعث ایجاد مادهای شیمیایی
به نام پورین میشود که اسید اوریک را در خون بالا میبرد. در کسانی که متابولیسم
یا سوختوساز بدنی آنها نمیتواند با دفع اسید اوریک حاصل از تجزیه مواد پروتئینی
به درستی کنار بیاید، موارد ابتلا به نقرس افزایش مییابد زیرا بلورهای تشکیلشده
راهی برای دفع کامل از بدن نمییابند و در فضای خالی مفاصل رسوب کرده، باقی میمانند.
در این حالت ممکن است هیچ علامتی بروز نکند و فقط اسید اوریک فرد بالا برود و دردی احساس نشود اما وقتی سلولهایی که وظیفه مراقبت از ایمنی بدن را دارند واکنش نشان دهند، برای هشدار به شخص به منظور پیش گرفتن راهی برای رفع مشکل ایجاد شده، وارد عمل میشوند و کلید التهاب و درد را با ترشح مادهای به نام پروستاگلاندین در مفصل رسوبگرفته از بلورهای گفته شده فعال میکنند، مرحله بدون علامت به مرحله نقرس یا آرتریت حاد تبدیل میشود و در نتیجه، درد، تورم و حساسیت به لمس در نواحی مفصلی ایجاد میشود.
علائم بیماری
احتمال ابتلا به بیماری نقرس را میتوان از علائم و نشانههای زیر متوجه شد و
برای آزمایش و معاینه توسط پزشک اقدام کرد:
· افزایش اسید اوریک بدن
· درد ناگهانی در قسمت مفاصل بدن و به دنبال آن عضلات یا حتی بافتهای نزدیک مفصل
· تورم در تاندون معروف به آشیل، بخصوص در متورم شدن مفاصل شست یا قوزک پا یا انگشتان دست
· بروز التهاب و قرمزی
· حساسیت به لمس در بافت ناحیه مذکور
آزمایش هایی برای تشخیص بیماری نقرس
برای تشخیص این بیماری معمولا پزشکان پس از بررسی علائم اولیه، فرد را به
آزمایشگاه راهنمایی میکنند تا از طریق نتایج دو آزمایش تشخیص خود را قوت بخشند:
آزمایش مایع مفصلی
در آزمایش مایع مفصلی مقداری از مایع درون مفصل با سرنگ کشیده شده وجود یا عدم
وجود رسوبات کریستال در آن از طریق میکروسکوپ بررسی میشود.
آزمایش خون
در آزمایش خون میزان اسید اوریک خون بررسی میشود؛ البته باید توجه کرد بالا بودن
اسید اوریک همیشه و در همه افراد به بروز نقرس منتهی نمیشود و ممکن است اشخاصی هم
به این بیماری مبتلا شوند که وضعیت اسید اوریک آنها در حد طبیعی باشد یا برعکس،
کسانی با مقادیر زیاد اسید اوریک در خون خود هم باشند که در طول عمر خود هیچ گاه
به این بیماری مبتلا نشوند.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده می باشد.
التهاب و قرمزی های موقت یا دائمی روی پوست صورت، عروق گشاد شده، جوش های ریز و ... جزو عمده نشانه های یک بیماری پوستی به نام رزاسه هستند که در سراسر دنیا میلیون ها نفر را مبتلا و زندگی را برایشان سخت کرده است. رزاسه یک بیماری کم و بیش شایع است که در بیشتر موارد به سختی درمان می شود. با این حال، خوشبختانه روش های زیادی برای تسکین عوارض و التهاب های ناشی از آن وجود دارد.
مهم ترین علائم ابتلا به بیماری رزاسه
رزاسه یک بیماری التهابی مزمن و پیشرونده و کم و بیش رایج پوستی است که در بیشتر
اوقات به سختی درمان می شود. این بیماری پوستی، صورت را درگیر می کند و متاسفانه
روی زندگی اجتماعی بیشتر مبتلایان تاثیر منفی می گذارد.
نوع رایج و کم دردسر رزاسه بیشتر ناحیه بین دو ابرو، روی چانه و
در واقع مرکز صورت را گرفتار می کند. البته نوعی از رزاسه نیز وجود دارد که چشم ها
را درگیر می کند.
مشخصه اصلی این نوع رزاسه قرمزی و گُر گرفتگی پوست است که با استرس، تغییرات دمایی، مصرف بعضی خوراکی ها و ... تشدید می شود. یکی از نشانه های ظاهری پوست این افراد ضایعه ((تلانژکتازی)) است. تلانژکتازی ضایعه عروقی به معنای گشاد شدن عروق زیر پوست به خصوص گونه ها و بینی است. این افراد معمولا زمینه پوستی چرب دارند و امکان دارد در دوران نوجوانی دچار آکنه و جوش بوده باشند. علاوه بر این امکان دارد دانه های قرمز یا جوش های چرکی نیز روی قسمت های قرمز وجود داشته باشد.
در مرحله دیگر این بیماری پوسته های ریز، مشابه پوسته های اگزمای سبورئیک روی پوست دیده می شوند. معمولا این نشان ها در گونه ها بیشتر بروز می کنند.
در بعضی افراد رزاسه فقط چشم را درگیر می کند و خود را به صورت ورم ملتحمه و التهاب پلک نشان می دهد، طوری که دچار علائمی مانند قرمزی، خارش چشم، شالازیون های مکرر (برجستگی کوچکی که در لبه پلک در زیر پوست) یا بلفاریت یا ورم و التهاب پلک می شوند؛ البته امکان دارد چند سال قبل از نمایان شدن علائم رزاسه روی پوست، چشم های فرد مبتلا نشانه های اشاره شده را بروز دهند اما معمولا بیمار این مشکلات چشمی را به خاطر نمی آورد و آنها را بی ارتباط با علائم پوستی می داند.
یکی دیگر از انواع رزاسه، رزاسه ندولر است. در این نوع رزاسه برجستگی های ملتهب کوچک و زیادی بروز می کنند که بیشتر روی پیشانی و گونه ها دیده می شوند. وقتی بیمار این برجستگی ها را لمس می کند، شن ریزه هایی زیر پوست خود احساس می کند. اگر این برجستگی ها روی ناحیه بینی بروز کنند آن را متورم و حجیم جلوه می دهند. به این حالت ناخواشیند ((رینوفیما)) گفته می شود.
این افراد علاوه بر برجستگی های متورم، دچار مشکل کشیدگی پوست نیز هستند، بنابراین به اشتباه تصور می کنند کشیدگی پوست ناشی از خشکی پوست است و سراغ کرم های چرب کننده می روند اما این افراد پوست چربی دارند و استفاده از این کرم ها مشکل را تشدید می کند.
چه افرادی در معرض ابتلا به بیماری رزاسه قرار دارند؟
رزاسه در خانم هایی با پوست روشن و 30 تا 50 ساله شیوع
بیشتری دارد. البته رزاسه در آقایان نیز دیده می شود اما شیوع آن کمتر است. معمولا
آقایان بعد از 50 سالگی به این مشکل پوستی دچار می شوند. قربانیان این بیماری
پوستی معمولا پوست چرب تری دارند. خانم های یائسه به دلیل تغییرات هورمونی زیاد و
گُر گرفتگی بیشتر در معرض رزاسه قرار دارند.
علل ابتلا به بیماری رزاسه
عامل اصلی ابتلا به این بیماری پوستی همچنان ناشناخته است اما در حالت کلی رزاسه
را واکنش التهابی سیستم ایمنی بدن می دانند که مجموعه از از عوامل مانند پوست چرب،
انگل دمودکس، گشاد شدن عروق، جنسیت، تغییرات هورمونی و ... ممکن است زمینه ساز
بروز آن شوند.
عواملی که سبب تشدید بیماری رزاسه می شوند
مهمترین مسئله در تشدید این بیماری آفتاب است. افرادی که دچار این بیماری هستند،
برای مقابله با عود و تشدید بیماری باید از کرم های ضد آفتاب مناسب، شامل کرم های
ضد آفتابفیزیکال استفاده کنند چون ضد آفتاب های شیمایی باعث سوزش و قرمزی بیشتر
پوست می شوند.
استرس، حمام گرم، سونا، بخار آب، تغییرات ناگهانی دما، استفاده از کرم های چرب و مصرف بعضی مواد غذایی مانند غذاهای تند یا کاکائو، مصرف غذاها و نوشیدنی های خیلی داغ، بی خوابی و انجام ورزش های سنگین باعث تشدید رزاسه می شوند که باید از آنها پرهیزی شود. همچنین دستکاری کردن جوش ها باعث ایجاد جوشگاه می شود.
علاوه بر موارد ذکر شده، مصرف داروهای کورتیکواستروئید (کورتون ها) که برای درمان بیماری های دیگر تجویز می شوند و داروهای گشادکننده عروق خونی مانند داروهای کنترل کننده فشار خون نیز ممکن است باعث تشدید وضعیت این بیماری شود. البته این افزایش قرمزی نباید همراه با تپش قلب و تعریق باشد؛ در غیر این صورت ممکن است نشان دهنده وجود بیماری های پنهانی مانند فئوکروموسایتوما باد که نوعی تومور بوده و با افزایش فشار خون و فلاشینگ یا برافروختگی صورت همراه است.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده می باشد.
افسردگی بعد از زایمان بیماری قابل درمانی است که حدود ۱۳ درصد از مادران را بعد از تولد نوزاد تحت تاثیر قرار می دهد. این بیماری می تواند در هر جای دنیا از چند هفته تا ۱ سال پس از زایمان در مادران پدید آید. اما معمول ترین حالت آن حدود ۳ ماه است. تشخیص این بیماری می تواند دشوار باشد چون حالات و علائم بیمار بسیار شبیه به baby blues (وضعیت افسردگی موقتی که در ۷۰ درصد تازه مادرها پدید می آید) می باشد.
مهم ترین نشانه های افسردگی بعد از زایمان
حالت افسردگی
این که در اوایل کار کمی احساساتی باشید بسیار معمولی است . تغییر میزان هورمون
ها ، کمبود خواب و تنظیم زندگی با یک نوزاد جدید در ابتدای کار می تواند دشوار به
نظر آید اما به مرور زمان حالت عادی به خود خواهد گرفت . اما اگر ناراحتی ، بد خلقی و نا امیدی بیشتر از چند هفته ادامه داشته
باشد ، احتمال مبتلا شدن به افسردگی پس از زایمان در شما شدت گرفته است . بعضی از
مادر ها نیز ادعا می کنند که هیچ لذت و شور و علاقه ای نسبت به فرزند جدید خود
ندارند و دیگر از چیزهایی که قبلا لذت می بردند ، شاد نمی شوند .
مشکلات خواب
به دلیل به دنیا آمدن نوزاد جدید ، خواب همه مادران دچار اختلال هایی می شود
اما افسردگی پس از زایمان این اختلال را شدیدتر می کند و مشکلات عمیق تری ایجاد می
کند . در این صورت راحت خوابیدن برای شما دشوارتر می شود و یا اینکه به اندازه
کافی به خواب نمی روید . نخوابیدن کافی می تواند بدن و روح را وارد یک چرخه نادرست
کند، به این صورت که خواب کم می تواند منجر به افسردگی شود و افسردگی به خودی خود
مشکلات خواب را ایجاد می کند .
تغییر اشتها
یکی از نشانه های افسردگی ، خوردن غذا به میزان کمتر و یا بیشتر از حد معمول
است . بعضی از زنان برای احساس راحتی ، از غذا خوردن کمک می گیرند اما بقیه اشتیاق
شان را در آن به طور کامل از دست می دهند . تغذیه مناسب بسیار مهم است مخصوصا اگر
خودتان به بچه شیر می دهید و یا اینکه نگهداری از کودک، شما را بیش از پیش گرسنه
می کند. اما اگر اشتهای شما به طور غیر قابل باوری تغییر کرده است با پزشک خود در
این رابطه صحبت کنید .
اضطراب
همه مادران این مورد را به عنوان یکی از نشانه های افسردگی پس از زایمان تجربه
نمی کنند و فقط بعضی ها این ویژگی را دارند . در این حالت شما نگران ، ترسیده ، کم
استراحت و پر از استرس خواهید بود . بعضی از مادران نگرانی شدیدی نسبت به سلامت و
یا امنیت کودکشان دارند . اگر همیشه غرق در اندیشه مسئولیت نگهداری از نوزادتان
هستید و یا این که نگرانی در توانایی شما برای مدیریت امور اختلال ایجاد می کند ،
علائم بیماری افسردگی پس از زایمان در شما پدید آمده است .
تغییر مکرر حالت درونی
تغییر حالت روحی قسمتی عادی در زندگی یک مادر پس از به دنیا امدن نوزاد می باشد (مخصوصا
در دو هفته ابتدایی پس از تولد). اگر در یک لحظه در حال خندیدن هستید و چند دقیقه
بعد خود را گریان می یابید ، اصلا تعجب نکنید . اما اگر این بالا و پایین شدن حالت
درونی بیشتر از ۲ هفته ادامه داشته باشد و یا اینکه به مرور بدتر شود ، نشانه دیگر
افسردگی پس از زایمان در شما بروز کرده است .
دلیل افسردگی بعد از زایمان
هیچ کسی با اطمینان نمی داند چرا بعضی از خانم ها دچار افسردگی پس از زایمان می
شوند و بقیه به این بیماری مبتلا نمی شوند. کاهش قابل توجه در میزان هورمون
استروژن و پروزسترون پس از عمل زایمان می تواند باعث بیماری و کمبود خواب شود
.بعضی از زنان در این دوران احساس ناسازگاری با شرایط را می کنند زیرا حس می کنند
که شخصیت و مسئولیت هایشان تغییر کرده است و این مورد نیز قطعا تاثیر گذار بوده
است . مورد دیگری که می تواند در این زمینه تاثیر گذار باشد سابقه قبلی است . اگر
در گذشته افسردگی داشتید احتمال مبتلا شدن شما پس از تولد نوزاد افزایش می یابد .
چگونگی تشخیص افسردگی بعد از
زایمان
اگر در سازگار شدن و یا مقابله با تمامی مشکلاتی که پس از زایمان برای شما به وجود
می آید نا توان هستید ، حتما از پزشک خود کمک بخواهید. او خواهد توانست که بیماری
شما را تشخیص دهد و یا اینکه شما را به یک متخصص سلامت ذهن ارجاع می دهد. بسیاری
از مادران احساس شرم می کنند و خجالت می کشند که مشکل خود را بازگو کنند و این
موضوع را پیش خود نگه می دارند اما آگاه باشید که افسردگی پس از زایمان شما را به
مادری بد تبدیل نخواهد کرد. کمک همیشه وجود دارد و هیچ دلیلی برای آزار دیدن از
مشکل در میان نیست .در
صورت مشاهده علائم زیر بایستی به پزشک مراجعه کنید.
· علائم موجود وخیم تر شوند
· در مراقبت از خود و یا فرزند دچار مشکل هستید
· در تفکر آسیب به نوزاد و یا خودتان هستید
افسردگی یا Baby
Blues؟
آن چیزی که بیماری افسردگی پس از زایمان را از Baby Blues متمایز می کند درجه ناخوشایندی آن هاست. Baby Blues (تغییر
حالت، ناراحت و مضطرب بودن، گریه کردن بدون دلیل) معمولا پس از ۱
هفته راه خود را پیش می گیرد و نشانه هایش ناپدید می شود . اگر علائم بیماری شما
پایدار ماندند و یا به مرور زمان بد تر شدند ، باید به دنبال کمک بگردید. در بعضی
از موارد، افسردگی پس از زایمان ۱ تا ۲ ماه پس از تولد ، با نشانه های قوی و
خیال آسیب به خود یا فرزند آغاز می شود.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده می باشد.
بیحوصلگی نسبت به انجام کارهای روزمره، کمبود انرژی روحی، افزایش ضربان قلب، تعرق شدید و... از مهمترین علائم افسردگی پدرانه است. تا امروز از بروز افسردگی پس از زایمان در خانمها و علل و مشکلات آن زیاد شنیدهایم، اما جالب است بدانید نتایج مطالعات جدید محققان نشان داده است بروز افسردگی بعد از به دنیا آمدن فرزند به همان اندازه که در زنان متداول است در مردان هم وجود دارد.
پژوهشگران دانشگاه ملی استرالیا که تحقیقات مفصلی در این حوزه انجام دادهاند نشان میدهد سلامت روحی و روانی مردان در آستانه به دنیا آمدن کودک در معرض خطر قرار میگیرد و پدران نیز به اضطراب و نگرانی مبتلا میشوند. آنها در این مطالعه، ۴۳ مطالعه تحقیقی جداگانه که در نقاط مختلف انجام شده بود را مورد بررسی قرار دادهاند و دریافتهاند اضطراب قبل و بعد از به دنیا آمدن کودک به قدری در مردان رایج است که از هر ۱۰ پدر، یکی به آن مبتلا میشود.
با این حال نتایج مطالعات گوناگون با یکدیگر متفاوت بوده و کماکان دلایل اضطراب و نگرانی در آستانه به دنیا آمدن نوزاد جدید به روشنی مشخص نیست. پژوهشگران در نتایج برخی از این تحقیقات اشاره کردهاند علائم اضطراب و افسردگی در ۲۰ درصد والدینی که بهتازگی کودکی به زندگی آنها قدم گذارده است مشاهده میشود.
علائم ابتلا به افسردگی پس از تولد کودک در مردان
کلیات علائم ابتلا به افسردگی پس از تولد کودک برای پدران، شبیه به تمام افسردگیهای
رایج است. بیحوصلگی نسبت به انجام کارهای روزمره، کمبود انرژی روحی، افزایش ضربان
قلب، تعرق شدید و کاهش علایق که میتواند بر مقدار خواب، اشتها و بر ارتباط با
دیگران نیز اثر بگذارد، از مهمترین علائم افسردگی پدرانه است.
البته کاهش اشتها از عوارضی است که باید جدی گرفته شده و نباید طولانی شود در غیر این صورت باید به فکر اقدامات درمانی بود. همینطور در این گونه موارد ممکن است آستانه عصبی و تحریکپذیری افراد نسبت به وقایع چالشبرانگیز روزمره پایین بیاید.
علل افسردگی پس از تولد کودک در مردان
با وجود آن که پزشکان بروز اضطراب و افسردگی پس از
زایمان را در والدین تا حدودی طبیعی میدانند، اما میگویند چنانچه این اضطراب در
درازمدت ادامه داشته باشد مشکلساز میشود و با بسیاری از فعالیتهای روزانه تداخل
پیدا میکند.
بحث افسردگی پس از تولد کودک آنقدر که در مورد مادران شایع است، در مورد پدران شیوع ندارد. اگر پیش از تولد کودک، آمادگی روحی و روانی در والدین برای صاحب فرزند شدن ایجاد شود و این که احساس حمایت از جانب اطرافیان و بویژه هر یک از همسران به یکدیگر منتقل شود، در این صورت بهتر خواهند توانست تولد فرزند (بخصوص فرزند اول) را به عنوان اتفاقی بزرگ در زندگی بپذیرند.
ممکن است احساس تردید برای پدر به وجود بیاید که آیا میتواند از عهده مسئولیت بزرگ کردن و تربیت کودک بر بیاد یا نه. گاهی برای پدر با مشاهده فرزند چند روزهاش ممکن است حس سرگشتگی رخ بدهد نسبت به این که برای بزرگ کردن این کودک اصلا چه باید بکند.
همینطور ممکن است مدتی از تولد کودک بگذرد و پدر احساس کند اندکی از جانب همسرش کنار گذاشته شده و آن نقشی که قبلا در خانواده داشته و توجهی که به او میشد با تولد کودک جدید کمی دچار تزلزل شده است. البته در صورتی که یک شخص از نظر شخصیتی قوی باشد و به خودپنداری نیز رسیده باشد این نوع افسردگی بروز نمیکند، یا مدت بسیار کوتاهی رخ خواهد داد.
در مورد مادران تغییرات هورمونی و بیولوژیکی عامل اصلی افسردگی پس از زایمان محسوب میشود اما در مورد پدران این مساله بیشتر به صورت جنبههای ذهنی و روانشناسی است که البته کنترل و درمان میشود.
راهکارهای مقابله با افسردگی پدران
مدت زمان ابتلا به این نوع افسردگیها معمولا طولانی
نیست؛ درخصوص راهکارهای مقابله با این نوع افسردگی باید گفت بهترین کار این است که
دیگر اعضای خانواده آمادگی قبلی لازم پیش از تولد کودک را در زوج جوان ایجاد کنند
تا آنها حس کنند حمایت خانوادگی و دوستان را پس از تولد کودک دارند و به این ترتیب
نگرانیهایشان مطرح شود و راهحل برایش پیدا کنند.
اگر بیماری شدت پیدا کند، در این صورت مراجعه به روانشناس یا مشاور خانواده میتواند بسیار موثر باشد. خانمها حتما باید با یک روانشناس بالینی یا روانپزشک در این خصوص صحبت کنند. زیرا گاهی نیز ممکن است همسرشان احتیاج به مصرف دارو پیدا کنند و در این حالت حمایت و همراهی همسر به لحاظ روانی پدران را یاری خواهد کرد.
اصل مقاله در وبسایت نوآورد قابل مشاهده می باشد.
منبع: نوآورد – جام جم آنلاین
بسیاری از ما در دوره ای از زندگی دچار یک بیماری شدید جسمی می شویم. هم بیماری و هم درمان آن می تواند طرز فکر و احساس ما را تحت تأثیر قرار دهد. این مقاله، هم برای کسانی است که بیماری شدید جسمی دارند و هم برای دوستان و وابستگان آن هاست.
مشکلات روحی ناشی از ابتلا به بیماری شدید جسمی
یک بیماری شدید جسمی می تواند هر گوشه از زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد.
ارتباطات، کار، عقاید مذهبی و چگونگی روابط اجتماعی با دیگران همگی ممکن است تحت
تأثیر قرار گیرند. بیماری شدید جسمی می تواند باعث شود ما دچار احساس غم، ترس،
نگرانی یا عصبانیت شویم. این می تواند به دلایل زیر باشد:
· ما نمی دانیم که دقیقاً چه بیماری داریم.
· چگونه با درد ناشی از عمل جراحی یا عوارض جانبی داروها مقابله خواهیم کرد.
· احساس عدم کنترل در مورد بدن و بیماری خود می کنیم. کلاً ممکن است فکر کنیم که کاری نمی توان در مورد آن کرد.
· احساس تنهایی و جدایی از خانواده و دوستان داریم. گاهی ممکن است صحبت کردن در مورد بیماری با نزدیکانمان مشکل باشد، چون نمی خواهیم آن ها را نگران یا ناراحت کنیم.
علائم اضطراب و استرس
· افکار دائمی نگران کننده، اغلب در مورد بیماری و درمان آن
· ترس از اتفاق افتادن بدترین حالت ها که به عنوان مثال بیماریمان بدتر خواهد شد یا خواهیم مرد
· آگاهی بیش از حد از ضربان قلب - تپش قلب
· حساس تنش و درد عضلات
· عدم توانایی در داشتن آرامش
· تعریق
· نفس کشیدن سریع
· احساس سرگیجه
· احساس غش
· سوء هاضمه و اسهال
مهم ترین علائم افسردگی
· احساس عدم شادی که از بین نمی رود و تقریباً همیشه وجود دارد
· از دست دادن احساس علاقه در زندگی
· عدم توانایی در لذت بردن
· بروز اشکال در تصمیم گیری های حتی ساده
· احساس خستگی عمومی
· احساس عدم آرامش و پریشانی
· از دست دادن اشتها و وزن - بعضی از افراد متوجه می شوند که برعکس دچار افزایش وزن می شوند
· اشکال در خوابیدن و بیدار شدن زودتر از معمول
· از دست دادن علاقه به روابط جنسی
· از دست دادن اعتماد به نفس و احساس مفید نبودن، عدم کفایت و ناامیدی
· دوری از دیگران
· احساس تحریک پذیری
· احساس ناامیدی در مورد خودمان، موقعیتمان و دنیا و به طور کلی، ممکن است احساس کنیم که هرگز به سمت بهتر شدن نمی رویم یا این که بی ارزش هستیم
· افکار خودکشی (که در افسردگی شایع است) بهتر است که در مورد آن ها صحبت کنیم تا این که سعی کنیم آن ها را مخفی کنیم.
بعضی از این علائم مانند احساس خستگی، خواب ناکافی و از دست دادن اشتها ممکن است به علائمی که از بیماری جسمی یا درمان آن ناشی می شوند، شبیه باشند. اگر شما با یک پزشک یا پرستار در مورد این که چگونه احساسی دارید، صحبت کنید آن ها می توانند در مورد این که آیا این علائم مربوط به بیماری جسمی شماست یا افسردگی، کمک کنند.
افزایش احتمال بروز افسردگی در صورت ابتلا به بیماری
شدید جسمی
افراد وقتی که به هر دلیلی تحت استرس هستند، افسرده و مضطرب می شوند. بیمار بودن و
درمان آن باعث استرس می شوند. احتمالاً این مورد شایع ترین دلیل است. بعضی درمان
های دارویی مثل استروئیدها، چگونگی کارکرد مغز را تحت تأثیر قرار می دهند و
بنابراین به طور مستقیم باعث اضطراب و افسردگی می شوند.
بعضی بیماری های جسمی مثل کم کاری تیروئید کارکرد مغز را تحت تأثیر قرار داده، مستقیماً اضطراب و افسردگی ایجاد می کنند. اضطراب و افسردگی، بیماری های شایعی هستند. شما ممکن است فقط به صورت اتفاقی (و بدون علت خاصی)، همزمان با بیماری جسمی مضطرب یا افسرده شوید.
عوامل موثر در افزایش احتمال بروز اضطراب و افسردگی
احتمال این که شما اضطراب و افسردگی شدید را هنگام بیماری جسمی تجربه کنید بالاتر
است اگر:
· شما از قبل مضطرب یا افسرده بوده اید.
· خانواده یا دوستی ندارید که بتوانید با ایشان در مورد بیماریتان صحبت کنید.
· مؤنث هستید (زنان بیشتر از مردان اضطراب و افسردگی را بروز می دهند)
· در زندگی تان، همزمان مشکلات و استرس های دیگری دارید بعنوان مثال اخراج از کار، طلاق یا مرگ یکی از نزدیکان درد زیادی را تجربه می کنید.
· بیماری شما از نوع خطرناک و تهدید کننده زندگی است.
· بیماریتان شما را از مراقبت از خودتان باز می دارد.
· در موارد زیر ما بیشتر در معرض ابتلا به اضطراب و افسردگی هستیم.
· هنگامی که برای اولین بار در مورد بیماریتان با شما صحبت می شود.
· بعد از یک عمل جراحی بزرگ یا اگر عوارض ناخوشایندی در درمان وجود دارند.
· اگر بیماری شما بعد از این که به نظر می رسد که در حال بهبودی هستید، عود کند. مثلاً عود سرطان یا دومین سکته قلبی
· اگر بیماری شما دیگر به درمان جواب ندهد.
چه زمان باید به دنبال کمک باشید؟
اگر احساس اضطراب و افسردگی شما بدتر از ترس ها، نگرانی
ها و احساس غمی است که شما قبلاً داشته اید به نظر نمی رسد که با گذشت زمان در حال
بهبودی است. در حال ایجاد تغییر در احساس شما نسبت به اعضای خانواده و دوستان و در
کار و علائق شما است.
اگر شما احساس می کنید که زندگی دیگر ارزش ندارد و یا دیگران بدون وجود شما احساس بهتری دارند. شما ممکن است متوجه افسردگی خود نباشید اگر،فکر می کنید که همه علائم شما مربوط به بیماری جسمی تان است.
خود را به دلیل تنبل یا ضعیف بودن ملامت کنید. دیگران ممکن است در این مورد به شما اطمینان خاطر بدهند. آن ها ممکن است به شما بگویند که کمک گرفتن نشانه ی ضعف نیست. بعضی از ما سعی می کنیم که با احساس اضطراب و افسردگی با مشغول نگه داشتن خودمان مقابله کنیم. این کار در بعضی افراد مؤثر است اما همچنین می تواند به شدت باعث افزایش استرس و خستگی شود.
بعضی اوقات، اضطراب و افسردگی ممکن است خود را به صورت احساس عدم شادی و ترس نشان ندهد و در عوض ممکن است باعث ایجاد درد بدن، سردرد یا بی خوابی شود.
ممکن است صحبت کردن با یک خویشاوند یا دوست که قادر است شما را در این موقعیت مشکل کمک کند، موثر و کافی باشد. اما در مواردی که این راه کمک کننده به نظر نمی رسد، احتمالاً صحبت کردن با یکی از پزشکان یا پرستارانی که تحت مراقبتشان هستید، راه خوبی به نظر برسد.
آیا داشتن چنین احساساتی دلیل خوبی برای درخواست کمک است؟
کمک گرفتن در حالت اضطراب و افسردگی، وقتی که بیماری جسمی داریم، می تواند مشکل
باشد، چرا که:
· ممکن است احساس کنید که پریشانی شما قابل درک و توجیه است و بنابراین کاری نمی توان درمورد آن کرد.
· نمی خواهید که قدر نشناس به نظر برسید چرا که انگارشما به پزشکان و پرستارانی که مراقبت های جسمی شما را بر عهده دارند، در حال شکایت هستید.
· نمی خواهید که باعث اختلال در درمان بیماری جسمی تان شوید (با اعتراف به این که در تحمل آن مشکل دارید)
· ممکن است فکر کنید پرستاران و پزشکانی که بیماری جسمی شما را درمان می کنند آن قدر مشغول هستند که علاقه ای به توجه به اضطراب و افسردگی شما ندارند.
· احساس می کنید آن ها بیشتر به بیماری جسمی تان توجه دارند تا به مسائل روحی شما.
البته برای همه ما قابل درک و انتظار است که فردی که دچار بیماری جسمی است، به اضطراب و افسردگی مبتلا شود اما این به این معنی نیست که باید به آن بی توجه باشید. کادر درمان کننده ی شما نگران همه جنبه های سلامتی شما هستند و از جمله افسردگی و اضطرابی که دارید. آن ها به دلایل زیر می توانند کمک کننده باشند:
· اطلاع داشتن از نگرانی ها و مشغولیت های ذهنی شما در مورد شرایطتان.
· سعی در اطمینان یافتن از این که شما در مورد بیماری و درمان آن اطلاع کافی دارید.
· کمک به شما که بتوانید در مورد احساساتتان صحبت کنید.
· تصمیم گیری در مورد این که آیا شما برای اضطراب یا افسردگی تان نیاز به درمان دارید یا نه.
متن کامل مقاله در وبسایت نوآورد مشاهده می باشد.
منبع: نوآورد – سلامت نیوز